زاغچه، آفت پرنده
زاغچه ، آفت پرنده
بهنام بلمكي
( این مقاله در مجله شکار شماره ۳ پاییز و زمستان ۸۴ صفحه ۲۶ به چاپ رسیده است )
تاریخ انتشار: ۱۳۸۴/۱۲/۲۰
خنكاي بهاري از صورتم نيشگون ميگيرد. با اولين طليعه خورشيد كمي جابجا ميشوم و لنز دوربين را براي چندمين بار با حجم لانه تنظيم ميكنم. ماده سسك، خواب و بيدار سرش را بالا ميگيرد كه اولين شاتر را ميزنم. تخمهاي درون لانه را با وسواس پشت و رو ميكند و مغرورانه با بالهاي باز رخوت شبانگاهي را به صبح ميسپارد. تا لحظاتي ديگر زاويه تابش خورشيد به حد دلخواه ميرسد و تلاش براي شكار اين منظره ناب به ثمر خواهد نشست. به ناگاه سر و صداي غريبي رشته سكوت را پاره ميكند. زاغچهاي با تمام هيكل بر روي لانه سسك نشسته است. سسك مادر بيهدف، با جيغهاي كوتاه به دور لانه ميچرخد. زاغي در لحظه 2 تا از تخمها را بلعيده است. دست پاچه بيرون ميپرم كه زاغي پرواز ميكند. فرود و فرارش 2 تخم ديگر را به بيرون از لانه پرتاب كرده است. زير بوته ازگيل، جوجه غلطان در خونابه درون تخم شكستهاش دست و پا ميزند. شايد فردا تخمها جوجه ميشدند. كار از كار گذشته است و تلاش يك ماهه اين گنجشكسان زيبا، در جفت يابي، لانه سازي، آميزش، تخمگذاري و مراقبت از تخمها، بيفايده به پايان ميرسد. لانه خوش بافت سسك درختي ( Upchers Warbler )، دو نيمه شده و پرنده ماده نيز مدتهاست كه رفته است. تراژدي پايان مييابد. زاغي ديگر در آنسوي شاليزار در كار جوجههاي سسك ديگري است.
امروزه با رشد روزافزون شهرنشيني و گسترش بيروية ساخت و سازهاي انساني، چهرة زمين كاملاً تغيير كرده و به تبع آن ساير زيستمندان نيز هر يك به نحوي از اين تغييرات متاًثر شدهاند. نگاهي به جديدترين فهرست سرخ منتشره از سوي IUCN نشان ميدهد كه روند تغييرات جمعيتي گونهها سيري شديداً نزولي را طي كرده و بسياري از گونههاي گياهي و جانوري كه نتوانستهاند در مقابل توسعه صنعت و تكنولوژي مقاومت كنند، تن به سرنوشت غم انگيز انقراض دادهاند. اما در اين سير قهقرايي كاهش تنوع گونهاي، گاه تاكسونهايي ديده ميشوند كه نهتنها جمعيتشان كاهش نيافته، بلكه همگام با رشد انقلاب صنعتي، آنها نيز به خوبي با اكوسيستمهاي جديد تطابق يافته و به تعداد زياد افزايش جمعيت داشتهاند. در واقع همزمان با كاهش جمعيت برخي گونهها به دليل از دست دادن آشيان اكولوژيك، زمينه براي رشد بيش از حد گونههاي ديگر فراهم آمده، كه اين گونههاي پيشتاز به سبب توان بالاي تطابق و تمايل به بقا، اكوسيستمها و تمامي اجزاي طبيعي آنرا با تهديدمواجه نموده اند.
زاغچه يا كلاغ زاغي ( European Magpie )، پرندة آشناي باغات و پاركهاي شهري، يكي از اين گونههاست. اين پرنده داراي آشيان اكولوژيك عمومي است. اين موضوع تلويحاً بدين معني است كه آنها، سازگاري بالايي با تغيير عوامل فيزيكي در زيستگاه و محيط دارند و طي اين روند تخريبي در شرايط طبيعي، قادرند مكانيسمهايي را در جمعيت خود تكامل دهند كه كارآيي آنها را در استفاده از انرژي مهيا حداكثر نمايد. در واقع ميتوان گفت كه زاغچهها پرندگاني هستند كه حوزة طاقت وسيعي دارند. همين مسئله باعث شده كه امروزه سيستمهاي شهري نيز جزء زيستگاههاي قابل سكونت و ادامة حيات اين پرنده به شمار روند. بر طبق يك نظريه اكولوژيكي، زيستبومها به 3 دسته اكوسيستمهاي طبيعي، اكوسيستمهاي انساني و اكوسيستمهاي بينابيني يا اصطلاحاً اكوتون قابل تقسيماند. برخي گونهها صرفاً با اكوسيستمهاي طبيعي سازگارند و تنها در طبيعت بكر و به دور از دستاندازيهاي انساني مشاهده ميشوند كه از آن جمله ميتوان به پرندگاني نظير كبك دري، هما، عقاب طلايي و بسياري ديگر اشاره داشت. برخي ديگر همچون، كلاغهاي ابلق، قمري خانگي، گنجشك خانگي، كبوتر چاهي و سار معمولي، به خوبي با ساختارهاي انساني در شهرها سازگاري يافته اند و معمولا به تعداد زياد قابل مشاهده اند و دسته سوم گونههايي هستند كه حوزه طاقت اكولوژيكيشان شامل تمامي بومسازگانهاي طبيعي و انساني است و از همين رو است كه در ناحيه اكوتوني و مرز اين دو اكوسيستم بيشتر مشاهده ميگردند. چنين گونههايي، طي روند تكامل با شرايط متفاوت هر دو زيستگاه به خوبي سازگار شده اند و به علت توان تطابق بالا در تغيير شيوه عادات و رفتار زيستي، نه تنها كاهش جمعيت نيافته بلكه فزوني بيش از حد نيز داشته اند.
در بحث مديريت يا توليت حيات وحش رسم بر اين است كه با دخالت يا دستكاري از پيش محاسبه شده، نوسانات غير معمول جمعيت گونهها كنترل شده و از آسيبهاي ناخواسته پيشگيري گردد. به طور كلي مديريت حيات وحش ممكن است به صورت دستكاري و يا حراستي باشد. در مديريت دستكاري يا مداخلهاي بر روي جمعيت عملي انجام ميشود،مثلاً تعداد آن تغيير داده شده و يا بطور غير مستقيم با تغيير عرضه غذا، زيستگاه، شيوع بيماري و يا معرفي طعمهخواران، بر روي جمعيت اثر گذارده خواهد شد. از سوي ديگر مديريت حراستي جنبه حفاظت يا پيشگيري دارد و هدف آن به حداقل رسانيدن اثرات خارجي بر روي زيستگاه و جمعيت است. در واقع تنها حفظ و حراست از زيستگاهها به صرف داشتن گونههاي اندميك و در خطر انقراض، جداي از بررسي جمعيتي تكتك گونههاي آن زيستگاه، روندي اشتباه و در دراز مدت ناكارآمد است.
زاغيها از پرندگاني هستند كه مكانيسمهاي لازم براي ادامه بقا در شرايط امروزه را در جمعيتخويش گسترش دادهاند. حضور در انواع زيستگاهها شامل، جنگلها، دشتها، كوهستانها، كرانههاي دريا، مزارع، باغات و پاركهاي شهري و گسترش پراكنش در قارههاي امريكا، افريقا، اوراسيا ( اروپا و آسيا )، استفاده از تمامي مواد گياهي و جانوري و پسماندها و زبالههاي شهري در رژيم غذايي، داشتن اندك صيادان طبيعي، خصوصاً فقدان آنها در اكوسيستمهاي شهري، داشتن مكانهاي بسيار براي لانه سازي، موفقيت بالا در زادآوري ( به طور ميانگين 4 يا 5 جوجه در هر لانه به سلامت آشيانه را ترك ميكند ) و طول عمر بالا نسبت به ديگر گونهها ( در حدود 16 سال )، از جمله سازگاريهاي اين پرنده فرصت طلب در مسير ادامه بقاست. يكي از عادات رفتاري خاص زاغيها خصوصاً در فصل زادآوري استفاده گسترده از تخم و جوجه ديگر پرندگان خصوصاً گونههاي سبكبال متعلق به راسته Passeriforms است. طي مشاهدات تجربي نگارنده در استانهاي غربي و شمالي كشور، در كلنيهاي بزرگ زادآوري اين پرنده تا شعاع قابل ملاحظهاي هيچ گونه پرنده ديگري قادر به جوجهآوري نيست. به طور كلي پرندگان خصوصاً سبكبالان در فصل جوجهآوري، تنها از مواد پروتئيني براي بزرگكردن جوجههاي خود استفاده ميكنند و در اكثر قريب به اتفاق، اين مهم از طريق حشرات تامين ميگردد. در اين ميان زاغي ها فارغ از اين ماجرا به راحتي لانههاي آماده و پر از تخم و جوجة انواع گنجشك، سار، سهره، زردپره، كمركولي، چرخريسك، سسك، مگسگير و توكاهاي مختلف را پيدا نموده و به تاراجشان ميپردازند. امروزه تاًثير مخرب زاغيها بر جمعيت ديگر سبكبالان به خوبي مشخص شده و به تاًييد كليه مراكز علمي پرندهشناسي رسيده است. از اين رو است كه برنامههاي مدوني در سراسر دنيا براي كنترل جمعيت اين پرنده تدوين و به اجرا گذاشته شده است. سازمانهاي معتبر پرنده شناسي بسياري در سراسر دنيا، ضمن تاًييد اثرات زيانبار زاغي ها بر كاهش جمعيت ساير پرندگان، طي برنامههاي خاصي هر ساله اقدام به صيد و شكار مستقيم و استفاده از انواع تور، تله و ساير ادوات براي مبارزه با اين پرنده ميكنند.
در حال حاضر در تمام شهرها و روستاهاي ايران خصوصاً در حاشيهها، دستههاي بزرگ زاغي ديده ميشود. بررسيها نشان ميدهد كه اثرات حاصل ازجمعيت فراوان اين پرنده موجب عوامل زير ميگردد.
ـ آسيب رساني به مزارع و محصولات كشاورزي و باغي ـ شيوع بيماري در بين دامهاي اهلي ـ شيوع بيماري در شهرها و اماكن انساني ـ كاهش شديد جمعيت پرندگان بومي
با توجه به شرايط موجود و وفور جمعيت زاغي در غالب نقاط كشور و اثرات سوء اين پرنده بر جمعيت سبكبالان بومي، كنترل تعداد اين كلاغهاي فرصت طلب امري لازم الاجرا است. از طرفي به طور معمول كاهش جمعيت گونههاي جانوري و پيشنهاد و اصرار بر اين موضوع، با وجود پارادوكس پيش آمده به علت عدم تمايل ذاتي انسان به كشتار، حساسيتها و ظرافت خاص خود را ميطلبد. قضاوت در اين مورد و تشويق به از بين بردن و متعادل سازي جمعيت زاغيها قاعدتاً بايد در فضاي علمي و بدور از تنشهاي احساسي صورت پذيرد. چون قضاوتهاي فني غالباً با قضاوتهاي احساسي در همآميخته و موجب سردرگمي ميشوند، لازمست آنها را از يكديگر متمايز ساخت. قضاوت ارزشي و احساسي ذاتاً نميتواند درست يا اشتباه باشد. به طور مثال، موش نروژي Rattus norvegicus جانوري مورد تنفر است. زيرا مواد غذايي انبار شده را تخريب و موجب شيوع بيماريهاي مختلف در شهرها ميشود. حال اگر شهرداري تهران براي ريشهكن كردن آن در فاضلابها و معابر شهري سمي قوي كشف كرده باشد و استفاده از اين سم منجر به نابودي كامل آن از كره زمين گردد، ممكن است بسياري از مردم از نظر اخلاقي به اين امر معترض بوده و آن را بر خلاف ديدگاههاي طبيعت دوستانه بدانند. قضاوت فني و ارزشي را ميتوان كاملاً سبعانه يا مملو از عطوفت انساني تلقي كرد، در حالي كه همين كلمات نسبي نيز جزو قضاوتهاي ارزشي محسوب شده و در هر حال نميتوان آنها را كاملاً غلط يا صحيح دانست. در قضاوت فني و كارشناسانه درمديريت حيات وحش، بر حسب موفقيت در دستيابي به اهداف ويژه، كارايي تصميمگيري مشخص ميگردد و نتيجه حاصل هر چه كه باشد نسبت به شرايط قبل از مداخله كارشناسي قابل قبول تر است.
يكي از روشهاي كنترل زاغي، تخريب آشيانه و ناامني مكانهاي لانهسازي در فصل جوجهآوري است. روشي كه توسط سازمان حفاظت محيط زيست در سالهاي گذشته جهت مبارزه با كلاغ هندي در جزاير خليج فارس و براي جلوگيري از كاهش جمعيت گونههاي بومي انجام ميگرفته است. از آنجا كه اين روش در مكانهاي محدود و كلنيهاي در دسترس استفاده ميشود، در عمل به علت پراكنش وسيع اين پرنده در كشور و دور از دست بودن آشيانه ها به نحوي كه زاغي غالباً آشيانه خود را در شاخههاي بالاي درختان يا درون تيغزارها ميسازد، روشي ناكارآمد و انجام نشدني است. روش ديگر استفاده از دامها و تلههاي پرندهگيري است. يكي از دامهاي معروف صيد اين پرنده كه به طور وسيع توسط پرندهشناسان و مديران حيات وحش كشور انگلستان مورد استفاده قرار ميگيرد، نوع خاصي به نام تله لارسن ميباشد. آمار منتشره سازمان محيط زيست انگلستان حاكي است كه طي سالهاي 1970 الي 1990 جمعيت زاغيها به 3 برابر افزايش پيدا كرده است. به همين جهت در اين كشور، ضمن تشويق علاقمندان به پرندگان و گروههاي مردمي طرفدار حيات وحش به مبارزه با اين پرنده، تمهيدات بسياري در اين زمينه انديشيده شده است.
از آنجا كه تلهگذاري براي زاغيها، ممكن است به صيد گونههاي مختلف غير از گونه هدف منجر گردد و نياز به سركشي مرتب دارد، از اين روش بايد با حساسيت زياد و در اماكن خاص تحت نظر كارشناسان استفاده گردد. يكي ديگر از روشهاي مبارزه با اين پرنده با توجه به خيل عظيم جامعه شكارچي و دوستدار طبيعت در ايران روش مبارزه مستقيم و استفاده از تفنگهاي شكاري است. براي اين منظور سازمانهاي متولي و كانونهاي شكار ميتوانند با اعلام يك روز خاص در سال و فراخوان تمامي شكارچيان ايران اقدام به برگزاري مسابقات شكار زاغي نموده، تا شكارچيان بتوانند جداي از تجربه مفرح شكار ورزشي و تيراندازي به اهداف متحرك با تفنگهاي ساچمهزني، به روند مديريت گونهها در راستاي مسائل زيستمحيطي كمك شاياني بنمايند. از آنجا كه اين مهم تنها ميتواند در روزهاي خاصي از سال صورت پذيرد، و جداي از آن به علت عدم رغبت اغلب شكارچيان به تيراندازي به سوي اين پرنده با توجه به نوع خاص پرواز كه بسيار آهسته بوده و از اين جهت يك هدف آسان براي اغلب تيراندازان تراپ و اسكيت به شمار ميرود، قاعدتاً اين روش تاثير قابل ملاحظهاي را در پي نخواهد داشت. يكي از پيشنهادات قابل ارائه در اين خصوص، تشويق شكارچيان مجاز پرنده جهت شكار زاغي توسط سازمان حفاظت محيط زيست و ارگانهاي مسئول است. بدين ترتيب كه سازمان حفاظت محيط زيست ميتواند اعلام نمايد كه در زيستگاههاي بررسي شدهاي كه جمعيت زاغيها بيش از ظرفيت محيط برآورد گرديده، شكارچيان داراي پروانه شكار در هر سفر شكار تا سقف 5 پرنده، به ازاء شكار هر زاغي يك پرنده ديگر دلخواه نيز به 4 پرنده مجاز براي شكار، اضافه كنند. بيشك اين توصيه و تشويق متوليان زيستمحيطي كشور، ميتواند به استفاده بهينه از پتانسيل نهفته در جامعه بزرگ شكارچيان مجاز و در مسير صحيح مباني مديريت گونهها منجر گردد.
يك راهكار عملي ديگر در اين زمينه كه به مثابه يك تير و دو نشان است، شكار اين پرنده توسط تفنگهاي بادي است. ارزاني و در دسترس بودن ساچمه، قيمت ارزان و شرايط آسان خريد بدون هيچگونه محدوديت قانوني در كشور ما، تعداد بسياري از اين نوع اسلحه سرد را در اختيار عموم قرار داده است. كاليبرهاي 5/5 مدلهاي جديد تفنگ بادي از كمپاني هايي همچون Diana ، Webley ، Steyr، Gamo، Norica ، Daystate ، Brocock ، Weihrauch ، Air Arms و… به سبب استفاده از تكنولوژيهاي مدرن قدرت تخريبي بالايي دارند. در حالت كلي هدف اوليه از ساخت چنين تفنگهايي تمرين و افزايش مهارت براي شكارچيان، علاقمندان و ورزشكاران مسابقات تيراندازي است. در امريكا و چندين كشور اروپايي علاوه بر اين كاربري، كلوبهاي مختص علاقمندان به شكار با تفنگ بادي سالهاست كه مشغول فعاليت بوده و اعضاء اين كانونها تحت نظر سازمانهاي متولي حيات وحش، به شكار گونههاي مجاز مي پردازند. چندين نشريه اختصاصي، ايستگاههاي راديويي محلي، كلاسهاي آموزشي و سايتهاي اطلاع رساني متنوع، همزمان به تبليغات و آگاهسازي مردم در اين زمينه مشغولند و در بعضي اوقات چنين تشكلهایي به عنوان بازوان اجرايي آژانسهاي دولتي حفاظت از حيات وحش و منابع طبيعي عمل ميكنند. به عنوان مثال گونههايي همچون Feral Pigeon، Gray Squirrel و انواع جوندگان مضر و آفت و حتي كلاغ و سار معمولي، در كشور امريكا هر ساله برنامههاي كنترل جمعيتي دارند و اين مهم توسط اعضاء كلوبهاي شكار با تفنگ بادي صورت ميگيرد. متاسفانه در ايران تفنگهاي بادي اغلب در دست كودكان و جوانان كم سن و سال ديده ميشود كه بدون هيچگونه آموزشي در اين زمينه، به هر آنچه از دم تيرشان ميگذرد، نشانهروي ميكنند. جايي كه بايد از يك وسيله مفيد و كارآمد به صورت منطقي استفاده شود، كاربري تغيير ماهيت داده و به يك فاكتور منفي مبدل گشته است.
اصولاً مبارزه با يك گونه جانوري روشهاي مختلفي دارد كه هر كدام از اين روشها مزايا و معايب خاص خود را در پي خواهد داشت. به عنوان مثال در اوائل قرن بيستم براي دفع آفات نباتي، از سموم شيميايي همچون DDT بدون در نظر گرفتن عوارض آن بر ساير چرخهها و زنجيرههاي غذايي در مقياس وسيع استفاده ميگرديد كه با مشخص شدن اثرات زيانبارش به كلي كنار گذاشته شد. امروزه براي مبارزه با آفات از روشهاي بيولوژيكي استفاده ميشود. در اين روش تنها آفات هدف آسيب ديده و از نابودي ساير حشرات مفيد يا زيستمندان ديگر جلوگيري ميگردد. در واقع بهترين روش براي كنترل جمعيت يك گونه خاص مبارزه مكانيكي يا بيولوژيكي با خود آن گونه بدون عوارض جانبي است. با نگاهي ديگر شايد بتوان مقوله صيد و شكار زاغي ها را نوعي مبارزه بيولوژيك به حساب آورد. در واقع توصيه و پيشنهاد صيد و شكار اين گونه در حد وحدود مطالعه شده، ميتواند ضمن دادن مسير درست به خيل عظيم شكارچيان و دارندگان اسلحه، در راه كمك به حفظ تنوع گونهاي و ساختارهاي طبيعي كمك قابل توجهي باشد.
يكي از عادات رفتاري كليه پرندگان متعلق به تيره كلاغ اين است كه تا نماي كامل صورت شكارچي را نبينند، عكس العمل خاصي نشان نميدهند. از همين مسئله ميتوان استفاده نمود و براي نزديك شدن هر بيشتر به زاغيها از يك روپوش صورت، مانند شال يا امثال آن استفاده كرد. يكي ديگر از ترفندهاي شكار زاغي، استفاده از مدلهاي مصنوعي پرندگاني مانند جغد يا ساير شكاريها است. حساسيت ذاتي خانواده كلاغ به پرندگاني همچون جغد تعداد زيادي از آنها را به محل دلخواه شما ميكشاند. همچنين جهت جذب زاغي ميتوان از تخم مرغ يا تخم ساير پرندگان و از نمونههاي ساخته شده پلاستيكي استفاده نمود.
براي اين منظور در يك محوطه باز تخمها را در منطقه دلخواه گذاشته و در فاصله 25 الي 30 متري در پناه يك درخت يا عارضه طبيعي منتظر بمانيد. در صورت استفاده از تفنگهاي بادي، به كار بردن دوربين تفنگي جداي از سهولت نشانه روي، نوع تيراندازي را نيز لذت بخشتر خواهد كرد. پس از شكار اولين زاغي، لاشه را در كنار تخمها و در حالتي طبيعي قرار دهيد. لاشه شكار شده در جذب زاغيهاي ديگر كمك زيادي ميكند. پس از شكار، به علت امكان ابتلا به بيماريهاي باكتريايي، حتي المكان از دستكشهاي يكبار مصرف براي جابجايي و معدوم كردن لاشهها استفاده نماييد. با درصدي از احتمال ميتوان گفت كه اجراي اين برنامه در يكسال متوالي و در فصول تابستان و پاييز ميتواند جممعيت زاغي در ايران را كنترل كند و اثر اين پرنده را بر اكوسيستمهاي طبيعي و انساني متعادل سازد.
این مقاله هیچ توصیه ای به شکار غیر قانونی ندارد
سلام
بنده عاشق محیط زیست هستم و در هر کدام از کانالهای موجود در تلگرام ،واتساپ و اینستاگرام شدیداً به نرساندن گزند به محیط زیست توصیه اکید دارم ،ولی اینجا با یک آفت مانند عقرب توی لحاف و تشکمان روبرو هستیم . زاغی پرنده ای که در کشور ایران مخصوصا در فلات مرکزی ایران یک شکارچی ندارد . و چون ندارد نظر شخصی بنده محارب دانستن آن است .
چرا که شمایی که طرفدار خلق مخلوقات خداوند هستید و به هر شکل ممکن دنبال پاسداری از محیط زیست هستید . اگر توانستی یک شب با ده کک ،عقرب ،پشه و دیگر جانواران موذی در یک اتاق زندگی کنید بنده حق میدهم، شما هرگونه توجیه منطقی مبنی بر از بین نرفتن این پرنده موذی را داشته باشید ، وگرنه زاغی پرنده ای است که ضرر آن به کشاورز و حتی پرندگان دیگر صدها برابر است.